گویی نام تو را
از دل شعری ربوده است نسیم
که از ازل
شعرها گمشدهای دارند
با چشمانی شبیه چشمهای تو
و نمیدانند هنوز وقتی تو را میخوانم
مرغان دریایی راه گم میکنند
حتی در کویر
این منم
کسی که نامش را
از روی چلچلهای برداشتهاند
که دلباختهی قفس بود
اینک چنان به همبند بودن با تو مومنم که
فراموشت نخواهم کرد
با آنکه دیگر
نامت در خاطرم نیست!
برش شعری از کتاب:
یک اتفاق ساده