اِی ناب،نایاب
مَباد آن دَم
که آنگونه مشغولت نباشم
که بدانم روز است!
که بفهمم شب شد!
آرزویم نوشیدنِ عطرِ توست
گلبوتهی شببو
سَر بگردان، ساقهی تُردِ بابونه
به سویَم بیا، غنچهی سپید شناور در جوی
که این دیدار
این وَصل
فصلِ شِگرفِ روییدنِ باران است
بر شاخسارِ اَبری عَقیم
من آن آفتابگردانم،
که گذشتهام از آفتاب و
سجده به باران میکنم!
برش شعری از کتابِ:
رنگ صدای تو آبی بود